سلسله جلسات دهه اول محرم سال ۱۴۴۲ با موضوع مقام اصحاب سیدالشهدا؛ جلسه چهارم
بسمه تعالی
یکشنبه
شب چهارم محرم الحرام۱۴۴۲
۲/۶/۱۳۹۹
مقام اصحاب سیدالشهدا علیه السلام
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحَمد للهُ الذی هدانا سُبُلَ السلام و نَهانا عن الاتِّباع خُطُواتِ الشیطان، والصلاهُ و السلامُ علی اَفضلِ مَن دَعا الی سبیلِ ربِّه بالحکمهِ و الموعظهِ الحسنه، سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد صلی اله علیه و علی اهل بیته، الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین، واللَعنُ الدائم علی اعدائهم اجمعین مِن الآن الی قیام یوم الدین.
یا بقیه الله، آجرک الله فی مصیبهِ جدِّکَ الحسین صلوات الله و سلامه علیه.
خلاصه مباحث گذشته
محور بحث ما سیری در حالات و کمالات و کلمات و مقامات اصحاب سیدالشهداء صلوات الله و سلامه علیه بود. در سالهای گذشته نام بعضی از اصحاب برده شد و مطالبی در رابطه با آنها عرض کردیم. امسال به لطف الهی به شخصیت بزرگواری چون حبیب بن مظاهر میپردازیم. در شبهای گذشته بخشی از مطالبی که مربوط به این بزرگوار است و پرده از عظمت روحی و معنوی و کمالاتی که این شخصیت بزرگوار برداشته، عرض کردیم. بحث به اینجا رسید که، جناب حبیب بن مظاهر، از شرطه الخمیس بوده، که در شب قبل معنای شرطه الخمیس را عرض کردیم و اجمالش این بود که وجود نازنین امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه، رزمآوران زیادی داشتند. اما در میدانهای نبرد، یک افراد ویژهای داشتند که از نظر مرتبه و عظمت با دیگر رزمآوران تفاوت جدی داشتند و در مواقع حساس از اینها استفاده میکردند و اینها را شرطه الخمیس میگفتند.
ویژگیهای یاران خاص امیرالمومنین علیه السلام در کلام ایشان
وجود مقدس حضرت از این یاران خاص در یک خطبهای تجلیل به عمل آورده و اوصافی از اینها را ذکر کرده است. در شب قبل عرض کردم که خطبه ۱۱۸ که چند سطر هم بیشتر نیست، را ملاحظه بفرمایید و یادداشت کنید و در مقابل دیدگان خودتان قرار بدهید، هر روز و هر هفته این را ببینید و نسبت خودتان را با ولایت و ولی جامعه از طریق این خطبه به دست آورید که در چه پایهای هستید و در چه مرتبهای قرار دارید. یاران خاص ولی جامعه، نسبتشان با امام و ولی جامعه اینگونه است.
حضرت فرمودند که: أَنْتُمُ الْأَنْصَارُ عَلَى الْحَقِّ. یعنی شما یاران و یاوران حق هستید. ما ببینیم اینگونه هستیم یا نه؟ آن جایی که پای منافع مادی، پای از دست دادن مال، مقام، جاه، موقعیت، آبرو و فرزند درکار هست، ما حق را یاری میکنیم یا به واسطه تعلقات مادی، دست از یاری حق برمیداریم؟ حبیب بن مظاهر که از شرطه الخمیس به حساب میآید از کسانی است که یار و یاور حق است.
وَ الْإِخْوَانُ فِی الدِّینِ. شما برادران دینی هستید. یعنی معیار نسبتها، دین است. آیین است. مکتب اسلام است. کتاب و سنت است. کتاب و سنت و دین هست که این روابط را تنظیم میکند. ما باید در روابط خودمان ببینیم، که دین حاکم است یا نه؟ عقد اخوتهای ما بر پایه دینی نهادینه شده یا فقط بر پایه نَسَب و امیال نفسانی است.
وَ الْجُنَنُ یَوْمَ الْبَأْس. شما در آن روزگار سختِ جنگ، سپر محافظ میباشید. نه اینکه سپر در دست داشته باشید، بلکه شخصیت شما اینگونه است، اینگونه شما ساختهاید، اینگونه خودسازی کردهاید که اگر هجمهای به سمت دین بیاید، شما خودتان را سپر قرار میدهید و جان خودتان را در معرض آسیب قرار میدهید که دین خدا و شریعت مقدسه آسیب نبیند، امام جامعه آسیب نبیند.
ما باید ببینیم که در نسبت با مقام عظمای ولایت، برای ایشان سپر هستیم یا نه؟ در آن روزگار سخت چگونهایم؟ جا خالی میکنیم تا امام جامعه آسیب ببیند یا میآییم در میدان نبرد و جنگ؟ آن هم با حوزههای مختلفی که جنگ دارد. تا امام جامعه، اهداف امام جامعه، مقاصد امام جامعه آسیب نبیند. شما اینگونه هستید؟ حبیب این را ثابت کرد. در زندگی ۷۵ سالهاش، ثابت کرد که خودش را در هر عرصهای، چه در دوران امیرالمومنین ع، چه در دوران سیدالشهداء ع، سپر قرار میدهد که حق و حقیقت و امام جامعه آسیب نبیند.
وَ الْبِطَانَهُ دُونَ النَّاسِ بِکُم. شما از خواصِّ اصحاب سِرّ من هستید، مَحرم اسرار من هستید نه دیگران. ما باید ببینیم که در چه جایگاهی قرار داریم. میتوانیم مَحرم سِرّ ولی جامعه باشیم؟ ما مَحرمیم یا نامَحرم؟
شرطه الخمیس؛ حامیان محکم و ویژه امیرالمومنین علیه السلام
بعد وجود نازنین امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه میفرماید که: أَضْرِبُ الْمُدْبِر. من با کمک شما شمشیر میزنم و پشتکنندگان به حق را میکوبم. ما اینگونه هستیم که مقام عظمای ولایت با کمک ما پشت خصم را به خاک بمالد؟ دیشب عرض کردم یک نمونه شاخصش، شهید بزرگوار، شهید طهرانی مقدم است. امروز اگر من و شما اینجا و در این فضای آزاد، داریم عرض ارادت می کنیم به سالار شهیدان ع، این امنیت از کجا آمده؟ اینکه مقام معظم رهبری فرمودند: «اسرائیل اگر خطا بکند، حیفا را با خاک یکسان میکنیم»[۱] با چه یکسان میکند؟ با همان موشکهایی که آثارِ مجاهدتِ شهید طهرانیِ مقدم است. آنهایی که پشت به حق کردند، من به کمک شما، آنها را میکوبم و شمشیر میزنم.
وَ أَرْجُو طَاعَهَ الْمُقْبِل. و اگر به فرمانبردارانی امیدوارم، این به واسطه شماست، به پشتیبانی شماست.
سپس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه مطالبه میکند. این مطالبه، امروز، مطالبه مقام معظم رهبری است: فَأَعِینُونِی بِمُنَاصَحَهٍ خَلِیَّهٍ مِنَ الْغِشِّ سَلِیمَهٍ مِنَ الرَّیْب. یعنی من را کمک کنید اما در این کمک کردنتان، باید دو شرط و ویژگی داشته باشید، این خیرخواهی شما هم باید خالصانه باشد و هم سالمِ از هرگونه شک و تردید. هم خالص، هم هیچ تزلزل و شک و تردیدی نداشته باشید. امروز در این مشکلات اقتصادی، در این رقابتها، در حوزه مسائل سیاسی، ما باید ببینیم چه کارهایم؟ کجا قرار داریم؟ امروز کمک به همنوعان، ایجاد آرامش روحی و روانی، کمک به ولایت است.
وجود مقدس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه، اصحاب خاصشان، که شرطه الخمیس بودند را اینطور توصیف کردند و حبیب بن مظاهر، جزو اینهاست. تمام این ویژگیهایی که حضرت از آن یاد میکنند، حبیب به آن آراسته است. خب، این یک بخش.
امیرالمومنین چه ضمانتی به شرطه الخمیس دادند؟
مرحوم طُریحی در مجمع البحرین، یک روایتی را از اَصبَغ بن نُباتِه نقل میکند. از اَصبَغ سوال میشود که: سُئِلَ: کَیْفَ تَسَمَّیْتُمْ شُرْطَهَ الْخَمِیسِ یَا أَصْبَغُ؟ قَالَ: لِأَنَّا ضَمِنَّا لَهُ الذَّبْحَ وَ ضَمِنَ لَنَا الْفَتْحَ[۲]. اصبغ از همین شرطه الخمیس بوده است و سوال میکنند که چطور به شما شرطه الخمیس گفتند؟ جواب میدهد که ما ذَبح را (که اوج جانفشانی است) برای علی ع تضمین کردیم (ذَبح همین کاری که سر حیوانات را میبرند را میگویند و گوسفندی که سرش را میبرند را، میگویند ذَبح کردیم). یعنی تا جایی ما علی ع را یاری میکنیم، که ذَبح شویم. ما جانفشانی را برای علی ع تضمین کردیم. اما علی برای ما چه کار کرده است؟ علی ع هم فتح و پیروزی وگشایش را برای ما تضمین کرده است.
معلوم است این گشایش، گشایش مادی نیست. چون نوع اینها به شهادت رسیدند. این گشایش، دو گشایش است، دو فتح است : ۱- فتح اخروی که مالِ جهان آخرت است. ۲- فتح معنوی که هم مال این دنیاست و هم مال آن دنیا.
ما جانفشانی و ذَبح را برای علی ع تضمین کردیم و او هم فتح را برای ما تضمین کرد و این تضمین امروز هم هست. هرکس دین خدا را، ولی جامعه را تضمین کند به ذَبح، وعده الهی که فتح است، تضمین میکند.
این در رابطه با شرطه الخمیس. حبیب بن مظاهر پس از اعضای شرطه الخمیس بوده.
صاحب سرّ به چه معناست؟
آن نکتهای که اینجا باید مورد دقت قرار بگیرد، این است که شرطه الخمیس در منتهای رزمآوری و مجاهده در میدانهای جنگ و نبرد بودهاند. یعنی کسی که در این گروه است، در یک چنین سطحی قرار دارد. اما حبیب بن مظاهر یک بُعدی نبوده. در بُعد نظامی، در بُعد مجاهده، در میدان جنگ که جهاد اصغر هست، در این پایه و سطح بوده اما در حوزه معارف، در کمالات معنوی، او در اوج بوده. این دو بال را با هم داشته. هم شیر روز بوده و هم متهجد در دل شب.
در رابطه با حبیب بن مظاهر، در بعضی از کتبی که به شخصیت این بزرگوار پرداختند، این تعبیرات است که حالا باید اینها را بازکنیم: «کان مِن اَصحاب سِرّ الامام علی علیه السلام و مِمَّن یَتَمَتَّعُ بکمالاتٍ معنویهٍ رفیعهٍ و کان علی معرفهٍ بعلم المنایا و البلایا[۳]». از آن کمالات بلند معنوی، بهرهمند بوده. حبیب بن مظاهر آشنا بوده، عارف بوده به علم منایا و بلایا. که حالا اینها باید باز شود.
قبل از اینکه اصحاب سِرّ را ما معنا کنیم، که چه معنا و مفهومی دارد، مرحوم مُحَدِّث قمی یک تعبیری دارد نسبت به حبیب بن مظاهر. میفرماید که: «کان من أصحاب أمیرالمؤمنین علیه السّلام، و یظهر من الروایات انّه کان من خاصته و حمله علمه»[۴]. از روایات آشکار میشود که حبیب بن مظاهر از خاصّان وجود مقدس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه بودند. خاصّ علی ع بودن حسابِ خاصی دارد برای خودش. خاصّ علی! یعنی خاصّ ساقی کوثر. بعد محدث قمی مطلب را بالاتر میبرد و میگوید، حاملِ علمِ علی ع بوده است. این شخصیت حبیب بن مظاهر هست.
اینها باید باز بشود که یعنی چه؟ تا اینها باز نشود، پرده کنار نمیرود تا یک جَلَواتی از شخصیت حبیب بن مظاهر برای ما نمایان شود.
سِرّ در مقابل عَلَن است. علن یعنی آشکار و سِرّ یعنی پنهان. صاحب سِرّ در نزد اهل معرفت، به کسی میگویند که به یک سری از اموری که از دیده مردم پنهان است و غیب است و همینطور به معارفی که بالاتر از این چیزی است که مردم در اختیار دارند و همگانی است، این ها عارف به این معارف بلند هستند. اینها را میگویند صاحب سِرّ. که این اسرار را یا از طریق خواب، در عالم رویا به ایشان میدهند یا امام معصومی در سینه اینها میریزد یا اساتید طریق این اسرار را در اختیارشان قرار میداهند یا با مشاهده مظاهر این عالم و همه آیاتی که در این عالم هست، از طریق مشاهده و دیدن یا شنیدنِ از یک مظهر و آیتی از آیات و مظاهر الهی، درهایی به روی اینها باز میشود. یعنی شما میروی دریا و بنده هم میروم دریا، کنار دریا میایستیم، شما آب را میبینید، بنده هم آب را میبینم و یک برداشتی داریم. اما یک انسان برجستهای که از صفای باطن برخوردار است، او هم ایستاده اما او دریافتهایی از این امواج دارد، دریافتهای توحیدی که ما مَحرومیم. این را میگویند صاحب سِرّ. که جامِ وجودی اینها را از یک معارفِ بلندی سیراب میکنند.
صاحب سرّ؛ مفهومی تشکیکی
اینجا باید به چند نکته توجه بشود. عزیزان، برادران و خواهران، خوب دقت کنند که صاحب سِرّ بودن از امور تشکیکی است که شدت و ضعف دارد و مثل نور میماند که یک نوری خیلی قوی است، یک نوری ضعیف است، یک نوری ضعیف تر است اما به همه اینها اطلاق نور میشود.
اگر گفتند فلانی صاحب سِرّ است، معنایش این نیست که تمام اینها در یک مرتبهاند. بلکه این مراتب دارد، ظرفیتهای صاحبان سِرّ مختلف است. من یک روایتی را اشاره کنم تا معنای تشکیکی بودن روشن شود. آن چه روایتی است؟ در احقاق الحق [۵] و از پیامبر نقل شده است: لکل نبیٍ صاحب سرٍّ و صاحب سَرّی علی بن ابی طالب. هر پیامبری یک صاحب سِرّی داشته، یک مَحرم رازی داشته که اسراری را از آن نبی دریافت کرده، صاحب سِرّ من وجود مقدس علی بن ابی طالب ع هست. پس امیرالمومنین ع صاحب سِرّ هست، کمیل بن زیاد هم صاحب سِرّ هست، جناب حبیب بن مظاهر هم صاحب سِرّ هست. اما صاحب سِرّ بودن علی ع کجا و صاحب سِرّ بودن دیگران کجا؟
پس صاحب سِرّ بودن شدت و ضعف دارد و یک نکته کلیدی هست که اینجا در رابطه با به کارگیری اصطلاحات و الفاظ معارفی باید به آن توجه کرد که اگر عمری باشد و توفیقی داشته باشیم، فردا شب عرض خواهیم کرد.
صلی الله علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک یا اباعبدالله
[۱] بیانات مقام معظم رهبری در حرم رضوی ع – ۱/۱/۱۳۹۲
[۲] کتاب مجمع ابحرین / جلد ۴ / صفحه ۲۵۸ / ذیل واژه شرط
[۳] رجال کشی ص ۷۸
[۴] کتاب سفینه البحار / جلد ۲ / صفحه ۲۶
[۵] این کتاب، نوشته قاضی نورالله شوشتری (متوفی ۱۰۱۹ ه.ق)