Share on facebook
Share on google
Share on twitter
Share on linkedin

سلسله جلسات دهه اول محرم سال ۱۴۴۲ با موضوع مقام اصحاب سیدالشهدا(ع)؛ جلسه دوم

بسمه تعالی

جمعه

شب دوّم محرم الحرام۱۴۴۲

۳۱/۵/۱۳۹۹

مقام اصحاب سیدالشهدا علیه السلام

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحَمد للهُ الذی هدانا سُبُلَ السلام و نَهانا عن التِّباع خُطُواتِ الشیطان، والصلاهُ و السلامُ علی اَفضلِ مَن دَعا الی سبیلِ ربِّه بالحکمهِ و الموعظهِ الحسنه، سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد صلی اله علیه و علی اهل بیته، الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین، واللَعنُ الدائم علی اعدائهم اجمعین مِن الآن الی قیام یوم الدین.

یا بقیه الله، آجرک الله فی مصیبهِ جدِّکَ الحسین صلوات الله و سلامه علیه.

همان‌طور که در شب قبل خدمت عزیزان عرض کردیم، محور بحث ما مقام اصحاب است. در سال‌های گذشته نام بعضی از اصحاب سیدالشهداء صلوات الله و سلامه علیه برده شد و مباحثی مطرح گردید. در شب قبل نام یکی دیگر از اصحاب باوفای آن حضرت یعنی حبیب بن مظاهر برده شد. بخشی از ویژگی‌های جناب حبیب بن مظاهر مورد بحث قرار گرفت و بیشتر مطالب باقی مانده، که اگر توفیقی داشته باشیم و حیاتی داشته باشیم، عرض خواهیم کرد.

یک چند جمله ای بعضی از مورخین در رابطه با حبیب بن مظاهر مطرح کردند، که آن کلمات در شب قبل مطرح شد، بخشی از آنها توضیح داده شد و بخشی باقی مانده که امشب عرض خواهیم کرد.

شهدای کربلا غیر قابل قیاس‌اند

منتهی قبل از اینکه من وارد این بخش از بحث بشوم، لازم است همه عزیزان، برادران و خواهران را به یک نکته‌ای توجه بدهم، که این اگر مورد غفلت ما قرار بگیرد، در قضاوت نسبت به شخصیت اصحاب سیدالشهداء، دچار خطا و انحراف می‌شویم و آن نکته مقایسه کردن شهدای نظام اسلامی، با شهدای کربلاست. چه در دوران دفاع مقدس و چه قبل از آن و چه در شرایط فعلی و همین‌طور شهدای دوران‌های گذشته، شهدایی که در رکاب انبیاء و اولیای الهی بودند و همین‌طور در آینده. این یک برداشت خطاآمیز است که ما بخواهیم شهدای کربلا را مقایسه کنیم با شهدای خودمان. این مطلب را مقام معظم رهبری (روحی فداه) در یکی از کلماتشان به صراحت مطرح فرمودند و یک نکته‌ای در کلامشان هست و آن این است که مکرر این را گفته‌اند، و این مطالبی که به صورت تکراری از رهبر جامعه مطرح می‌شود، نشانه اهمیت آن موضوع است. شهید بزرگوار، حاج قاسم سلیمانی، با آن تعاریف و تجلیل‌هایی که ولی جامعه از ایشان داشتند، مقامشان خیلی بالاست، اما نمی‌توانند طرف مقایسه شهدای کربلا قرار بگیرند. این تصریحی است که مقام عظمای ولایت داشته‌اند.

مقام شهدای کربلا در بیان رهبر معظم انقلاب

من بیان ایشان را عرض کنم و بعد به توضیح آن کلماتی که در شب قبل عرض کردیم بپردازیم. روی این کلمات خوب دقت کنید، چون من بعد از این بیانات ایشان، می‌خواهم یک نتیجه‌ای بگیرم و آن را خدمت عزیزان عرض کنم که ان شاءالله راهگشا باشد در زندگی ما. ایشان می‌فرمایند که: «من مکرر عرض کردم، شهدای زمان ما، با شهدای بدر، با شهدای حنین، با شهدای احد، با شهدای صفین، با شهدای جمل قابل مقایسه هستند و از بسیاری از آنها بالاترند، اما هیچکس با شهدای کربلا قابل مقایسه نیست. نه امروز، نه دیروز، نه از اول اسلام و نه تا آن زمانی که خدای متعال بداند و بخواهد. آن شهدا ممتازند و نظیری دیگر برای علی اکبر علیه السلام و حبیب بن مظاهر نمی‌شود پیدا کرد.» [۱]

خب این را باید توجه داشته باشیم که ما شهدای کربلا را که در آن قله عظمت می‌بینیم، باید تلاش کنیم فاصله‌های خودمان را با این‌ها کم کنیم، اما آن مرتبه و جایگاه، شهیدی که بخواهد هم رتبه آنها بشود، نه! آن‌ها یک حساب ویژه‌ای دارند. اما هر قدر انسان تلاش کند، کوشش کند، مجاهده کند، صفاتی که آن‌ها برخوردار بودند، در خودش پیاده کند، آراسته به این‌ها بشود، خب مقرب‌تر در پیشگاه خدای سبحان و اهل بیت عصمت و طهارت می‌شود.

عزیزان آن نکته‌ای می خواهم استفاده کنم این است که ، حبیب بن مظاهر شخصیتی است که توسل به او راهگشاست. یعنی اگر متوسل به سیدالشهداء می‌شوید، زیارت عاشورا می خوانید، فتحی برای شما رخ نمی‌دهد، از طریق شخصیتی مثل حبیب بن مظاهر بر حسین بن علی ورود پیدا کنید. او جایگاهش باعظمت است، که حالا نمونه‌هایی را عرض خواهم کرد.

فرازی که در شب قبل عرض کردیم، این بود که : «و کان حبیبُ بن مظاهر مِن أفذاذ اصحابِ الحسین و مِن اکثرهم اخلاصًا و وَلائًا له». یعنی حبیب بن مظاهر از آن اصحاب یِکّه و تنها، در بین اصحاب غیرهاشمی حضرت بوده است. از آن اصحاب نامدارِ یگانه، که تعبیر کردیم اگر اصحاب سیدالشهداء را به صورت یک حلقه­ای مشاهده کنیم، سرحلقه اصحابِ غیرهاشمی، حبیب بن مظاهر است. همان طوری که سرحلقه اصحاب هاشمی، وجود مبارک قمر بنی هاشم و حضرت علی اکبر علیهما السلام است، که هرکدامشان یک حساب خاصی دارند.

خب این توضیح داده شد که ما باید تلاش کنیم که نه فقط در حلقه قرار بگیریم، بلکه دیدمان را عالی کنیم، همّت‌مان را بالا ببریم و سرحلقه بشویم. این‌ها توضیحش در جلسه قبل داده شد، آیاتی بیان شد و همین‌طور فرازی از دعای شریف کمیل را خدمت عزیزان مطرح کردیم. حالا یک نکته ای دارد که آن را ان شاءالله امشب عرض خواهیم کرد.

حبیب بن مظاهر، نزدیک‌ترینِ اصحاب به سیدالشهداء

«و مِن اکثرهم اخلاصًا»، حبیب بن مظاهر از نظر رتبه اخلاص، برتر از سائر اصحاب غیرهاشمی بوده، و اخلاص را هم شب قبل عرض کردیم. آنچه باقی ماند، این فراز است که: «و وَلائًا له». یعنی همان قُرب. یعنی قُربِ جناب حبیب بن مظاهر به سیدالشهداء، بیش از سائر اصحاب غیرهاشمی بوده است.

حبیب، دارای قرب منزلتی است

 اینجا باید عرض کنیم که قُربِ انسان به ولیِ خدا، یا قُربِ منزلی است یا قُربِ منزلتی. لازمه داشتن قُربِ منزلی، بهره‌مندی از قُربِ منزلتی نمی‌باشد و آن چیزی که ارزش حقیقی هست و برای ابدِ انسان به کار می‌آید، قُربِ منزلتی است و نه قُربِ منزلی. بله! اگر قُربِ منزلتی باشد و در کنارش هم قُربِ منزلی، این نورٌ علی نور هست. اما اگر قُربِ منزلی باشد و قُربِ منزلتی نباشد، هیچ به کار انسان نمی‌آید. خب این را یک مقداری باید توضیح بدهیم.

«و مِن اکثرهم اخلاصًا و وَلائًا له»: حبیب بن مظاهر از قُربِ منزلتی برخوردار بوده است. از قُربِ معنوی برخوردار بوده و در دلِ سیدالشهداء جای داشته است.

سید حسن نصرالله و سردار سلیمانی، دارای قرب منزلتی بودند

امروز ممکن است کسی در خانه رهبر جامعه باشد، در دفتر رهبر جامعه باشد، با او ملاقات‌های مکرر داشته باشد، اما این‌ها برای انسان ارزش نیست. حتی فرزندِ ولی بودن! این‌ها قرب منزلی است. در خانه اوست یا خانه‌اش نزدیک به اوست یا همسایه اوست یا فامیل اوست، اینها همه قرب منزلی است. آن چیزی که ارزش است، قُربِ منزلتی است؛ لذا ممکن است در ایران نباشد، در لبنان باشد، سید حسن نصرالله باشد اما چون تابع و فانی در ولایت است، از قُربِ منزلتی برخوردار است.

سردار سلیمانی، شخصیتی بود که قُربِ منزلی نداشت، در دفتر رهبر انقلاب نبود، کارمند آنجا نبود، فرزند او نبود اما در تاریخ این ۴۰ ساله انقلاب، ما هیچ شهیدی را ندیدیم که رهبری این‌گونه از او تجلیل کند و در بزنگاه‌ها نام او را ببرد، تا این جایی که بفرماید: «اگر ۱۰ سال دیگر بود، او بود و من هم بودم، باز او را انتخاب می‌کردم»[۲]. این را می‌گویند قُربِ منزلتی. معیار قُربِ منزلتی چیست؟ معیار، سرسپردگی است. معیار، اطاعت است. معیار، تبعیت است. معیار، این است که انسان خواسته‌های خودش را کنار بگذارد و متمرکز در پیاده‌سازی خواسته های ولی شود.

جناب حبیب بن مظاهر این‌گونه بود، دارای قُربِ منزلتی.

لذا اگر یک ملاقاتی رخ داد، یک پیامی رهبری داد، یک همسایگی وجود داشت، این‌ها برای انسان ارزش نیست. انسان باید به خودش مراجعه کند، ببیند با برنامه‌ها، اهداف، کلمات و هدایت‌های ولی جامعه، چه مقدار فاصله دارد، فاصله‌ها را کم کند. چه مقدار پیشرفت داشته، بر این پیشرفت‌ها بیفزاید. پس از ویژگی‌های جناب حبیب بن مظاهر، قُربِ منزلتی به سیدالشهداء بود، آن هم اقربِ اصحاب غیرهاشمی. قُربِ روحی، قُربِ منزلتی، قُربِ معنوی. در تاریخ کسانی بودند که در خانه امام بودند، فرزند امام بودند، نه فقط دارای قُربِ منزلتی نبودند بلکه مطرودِ امام بودند.

همّت عالی؛ لازمه دستیابی به مقامات معنوی

 حالا این تعبیری که برای جناب حبیب بن مظاهر مطرح هست، که اخلاصش بیشتر بوده، که قُربِ معنویش بیشتر بوده، انسان چگونه می‌تواند به این تعبیرات راه پیدا کند؟ چگونه می‌تواند سرحلقه بشود؟ این سرحلقه اصحاب ولی بودن، اخلاص از همه بیشتر داشتن، قُربِ معنوی نسبت به دیگران داشتن، این همّت می‌خواهد. همّت، رکن در سیر و سلوک الی الله است. بدون داشتن همّت، انسان به جایی نمی‌رسد. با همّت انسان‌ها را ارزش‌یابی می‌کنند. با همّت فتوحات معنوی نصیب انسان می‌شود. خُب این شخصیت بزرگوار، جناب حبیب بن مظاهر از اصحاب سِرّ امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه بوده، شاگرد او بوده است. خودِ امیرالمومنین در باب همّت مطالب عمیقی دارد، مطالب راهگشایی فرمودند. من چند تا از این‌ها را خدمتتان عرض می‌کنم.

در یک جایی حضرت می‌فرمایند: مَنْ‏ شَرُفَتْ‏ هِمَّتُهُ‏ عَظُمَتْ قِیمَتُه‏[۳]. ارزش شما وقتی عظمت پیدا می‌کند که همّت شما عالی شود. همّت هر مقدار بالاتر، عظمت و شرافت هم بالاتر خواهد بود.

در یک توصیه دیگری فرمودند که: خَیْرُ الْهِمَمِ‏ أَعْلَاهَا[۴]. یعنی دنبال این نباشید که قُربِ به امام حسین ع پیدا کنید، دنبال این باشید که اقربِ به سیدالشهداء باشید. مثل آن انسان کوه نوردی که وقتی در دامنه کوه قرار می‌گیرد، یکی هست چند متری بالاتر می‌رود، می‌گوید همین جا کافیست، اما یکی همتش دامنه کوه نیست و می‌خواهد آن قله را فتح کند. حضرت فرمودند که شما تلاش کنید، همّت خودتان را بالا ببرید، عالی همّت باشید نه کوتاه همّت. اُفقِ دیدِ خودتان را بلند کنید. خَیْرُ الْهِمَمِ‏ أَعْلَاهَا[۵]. یعنی بهترین همت‌ها، آن همت‌هایی ست که بالاتر است.

در یک بیان دیگری حضرت فرمودند که: مَنْ‏ صَغُرَتْ‏ هِمَّتُهُ‏ بَطَلَتْ فَضِیلَتُه‏[۶]. آن کسی که همّتش کوتاه هست، عالی همّت نیست، این شایستگی‌های خودش را از دست خواهد داد.

برادران، خواهران بزرگوار، همّت خودتان را عالی کنید. همّتِ عالی یعنی اکتفا نکردن به واجبات. بعضی‌ها همّتشان ضعیف، است. اکتفا می‌کنند و می‌گویند فقط واجب و حرام!  نه! انسان باید همت خودش را عالی کند. با نور نماز شب، با تهجد، با تلاوت قرآن، کانون زندگی را انسان باید نورانی کند. بستر نورانی را برای پرورش انسان‌های نورانی باید آماده سازی کند. این‌ها همّت می‌خواهد، افقِ بلندِ دید می‌خواهد، شاگردی و زانو زدن در کنار کتاب و سنت می‌خواهد.

حبیب بن مظاهر همّتش عالی بود. در دوران امیرالمومنین ع، از اصحاب سِرّ شد و در دوران امام مجتبی ع، از اصحاب آن حضرت شد و در دوران سیدالشهداء، به آن جایی رسید که هیچ شهیدی غیر از شهدای هاشمی کربلا، با او هم پایه و هم تراز نیست. این مطلبی است که باید به آن توجه کنیم.

بعد وقتی سراغ اهل معرفت می‌آییم، شخصیت‌هایی مثلِ حافظِ موحّدِ واصلِ شاعر، می‌بینیم که در اشعار و غزل‌هایش چقدر سالکین طریق قُربِ الهی را توجه می‌دهد و توصیه می‌کند به همین مسئله همّت داشتن. در یک جا می‌گوید:

ذرّه را تا نَبُوَد همّت عالی حافظ                     طالب چشمه خورشید درخشان نَشود

الان نور خورشید را شما نمی‌بینید، این‌جا پُر است از ذره. وقتی عمود تابش نور خورشید جلوی دیدِ شما قرار می‌گیرد، ذره‌هاست که همین‌طور موج می‌زند.

در یک جای دیگر جناب خواجه حافظ می‌فرماید:

ما باده می‌خوریم و حریفان غَمِ جهان             روزی به قَدرِ همّت هرکس مُقَدَّر است

یعنی غمِ دنیا و مال و مقام و… را نخور، این‌ها مال تو نیست. آن کسی که عالی همت است، به این چیزها کاری ندارد. در اینجا  باده همان ذکر و مراقبه حضرت محبوب است و روزی یعنی همان رزق معنوی.

تکیه به عنایات الهی در عین همت و عمل به وظایف

اینجا یک نکته را باید توجه بدهم. در امور معنوی -امور مادی هم البته همین طور است، اما بحث ما امور معنوی است- این اقرب بودن، احسن بودن، برتر بودن، سرحلقه بودن، انسان باید برای این‌ها مجاهده داشته باشد، تلاش داشته باشد، اما باید به این توجه کند که تلاش و کوشش، یک وظیفه است و چیزی نیست که مورد تکیه انسان باشد. اگر کسی به تلاش و کوشش خودش تکیه کند، این اولِ سقوط اوست. تلاش باید باشد، کوشش باید باشد اما تکیه انسان باید به تفضّلات و عنایات خاصه الهی باشد.

به این حقیقت در دعای کمیل تصریح شده است: اجْعَلْنِی مِنْ‏ أَحْسَنِ‏ عَبِیدِکَ‏ نَصِیباً عِنْدَک وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَهً مِنْک وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَهً لَدَیْک[۷].‏ یعنی هم احسن عبید بودن مطرح است، هم اقرب منزلت مطرح است، هم اخص بودن. حالا این را که می‌خواهی باید تلاش کنی، اما این را بدان: فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ ذَلِکَ إِلَّا بِفَضْلِکَ[۸]‏. به این‌ها جز با فضل و عنایت خاصه الهی نمی‌رسی.

امیدوارم که خداوند به همه ما توفیقی عنایت کند که به برکت این ایام، ابوابی هم از معنویت و اسرار به روی همه ما ان شاءالله گشوده گردد. صلی الله علیک یا اباعبدالله. صلی الله علیک یا اباعبدالله. صلی الله علیک یا اباعبدالله

[۱] بیانات در دیدار جمعی از پاسداران – ۲۶ / ۱۰ / ۱۳۷۲

[۲] – بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی ۲۸/۲/۱۳۹۹

[۳]– کتاب غررالحکم و دررالکلم / صفحه ۶۰۹  / روایت شماره ۶۷۴

[۴]– کتاب غررالحکم و دررالکلم / صفحه ۳۵۵  / روایت شماره ۳۱

[۵]– همان

[۶]– کتاب غررالحکم و دررالکلم / صفحه ۵۹۲  / روایت شماره ۳۷۴

[۷]– دعای کمیل

[۸]– همان

۴ دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست