جلسات شط شراب؛ جلسه‌ی هشتم

سلسله جلسات ماهانه شرح کلمات اخلاقی آیت‌الله بهجت(ره)؛ جلسه هشتم

تشکر از خلق از وظایف حتمیه عبودیه سالک است/ کسی که خدا را شکر کند و از خلق تشکر نکند، شکرش در قیامت پذیرفته نیست/ ماجرای درس‌آموز تشکر و حلالیت‌طلبی شاگرد عرفانی علامه طباطبایی(ره) از آیت‌الله مهدوی کنی/ ناسپاسی از انقلاب بخاطر حجاب‌های فطری است

 

جلسه هشتم از سلسله جلسات ماهانه شرح کلمات اخلاقی آیت الله بهجت(ره) به همت هیات کریم آل طاها(ع) (کانون دانش پژوهان نخبه) و مسجد لولاگر، روز چهارشنبه هفدهم بهمن ماه در تهران برگزار شد. این مراسم با بیان احکام و خوانش فرازهایی از صحیفه حضرت امام خمینی(ره) آغاز  و با بیان نکاتی درباره اهمیت جلسات اخلاقی ادامه یافت. متن مشروح این جلسه را از نظر می‌گذرانید:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله الذی هدانا سبل السلام و نهانا عن اتباع خطوات الشیطان و الصلاه و السلام علی افضل من دعل الی سبیل ربه بالحکمه و الموعظه الحسنه سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد صل الله علیه و علی اهل بیته  الطیبین و الطاهرین المعصومین المکرمین و اللعن الدائم علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و أنر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور  و تصل إلی معدن العظمه و تصیر أرواحنا معلقه بعز قدسک الهی وجعلنی ممن نادیته فأجابک و لاحظته فصعق لجلالک و ناجیته سرا و عمل لک جهرا

محور بحث ما کلمات فقیه عارف مرحوم آیت الله بهجت بود که بر طبق این کتاب «شط شراب» که کلماتی را مورد بحث قرار دادیم. شش کلمه از کلمات ایشان مورد بحث قرار گرفت. امشب وارد هفتمین کلام ایشان می شویم، این کلام به ضمیمه مباحثی که در توضیح این بیان مطرح می شود، بسیار راهگشا است و از نیازهای ضروری ماست، چون بسیاری از یأس ها و نا امیدی ها و سستی ها و کندی ها مربوط به همین است که انسان با این مباحث، خیلی آشنایی ندارد. ابتدا متن بیان ایشان را عرض کنیم و بعد توضیح بدهیم.

این نتیجه احسان است

ایشان می فرمایند که کسی به من گفت «در تشرف به مکه، عمره ای به نیت شما نمودم». این را، آن شخص به مرحوم آقای بهجت گفتند، از اینجا به بعد کلام خود آقای بهجت است، می فرمایند که «از آن زمان در هنگام دعا فراموشش نمی کنم»، او یک عمره انجام داده برای ما، ما همیشه در دعاهایی که داریم او را یاد می کنیم، بعد ایشان می فرماید «این نتیجه احسان است» یعنی کسی یک احسانی کرده و یک عمره ای انجام داده، نتیجه احسانش این است که ما در هر دعایی که داریم او را یاد می کنیم و فراموشش نمی کنیم. ایشان یک استفاده توحیدی از این مطلب کردند و فرمودند «پس در برابر خدایی که این همه به ما احسان می کند، چه باید کنیم و نمی کنیم!» او یک عمره انجام داده، ما در همه دعاها او را یاد می کنیم، او یک احسانی کرده به ما. می فرماید خدایی که این همه احسان در حق ما کرده، در برابر این همه احسان الهی چه باید بکنیم و ما آن کار را انجام نمی دهیم. این بیان مرحوم آقای بهجت است.

در توضیح این بیان، مطالبی دقیق و ظریف و لطیف وجود دارد. مطلب اول تشکر در برابر احسان خلق است، یعنی وقتی که کسی مکه ای رفته است، و عمره ای را انجام داده است و بعد به ایشان اعلام کرده که من عمره ای برای شما انجام دادم، اینجا باید از این احسانی که شده تشر کند، تشکری که مرحوم آقای بهجت می کند این است که او را در همه دعاها دعا می کنم.

تشکر از خلق و نسبت آن با حجاب فطرت

مسئله تشکر از خلق یک مسئله جدی است، یکی از مباحثی که اهل معرفت، مطرح کردند، این است که تشکر از منعم و کسی که نعمتی را در اختیار انسان قرار داده است، و در حق شخص احسانی کرده است، این از امور فطری است و از لوازم فطرت اصلیه ثابته غیر محجوب است.

نقطه مقابلش، عدم تشکر است. عدم تشکر و بی توجهی به احسان منعم، از لوازم فطرت محجوبه است، یعنی اگر فطرت انسان، که یک امر ثابتی است، و خمیر مایه وجودی شخص است، لذا می گویند فطرت مخموره، اگر این فطرت در حجاب قرار نگیرد و بخواهد کار خودش را انجام دهد، این است که اگر کسی در حق او احسانی کرد و خوبی کرد، از او تشکر کند. اگر این فطرت در حجاب قرار داشته باشد، به مقداری که در حجاب هست، تراکم حجاب ها، آثار فطرت اصلیه ظهور پیدا نمی کند.

این مطلبی است که امام رضوان الله علیه در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، در آنجا به آن تصریح کرده اند. نکته ای که ایشان آنجا بیان می کند، می فرماید «تمام تشکرها، سپاس ها، ثناها و تعطیم هایی که اهل دنیا از صاحبان نعمت های دنیایی دارند، ریشه در همین فطرت الهیه دارد» اگر فرزند از پدرش تشکر می کند و یا بالعکس، زن از شوهر یا بالعکس، یا از آحاد جامعه، اقتضای فطرت توحیدی الهیه است.

اگر کسی به اقتضای این فطرت توحیدی عمل نکرد، امام رضوان الله علیه می فرمایند: «طبیعت انسانی از این شخص خارج می شود» یعنی اگر دوست ما، پدر ما، مادر ما، همسر ما، فرزند ما، در حق ما خوبی کرد، ما از او تشکر نکردیم، این یک زنگ خطری است، معلوم می شود فطرت اصلیه کار نکرده، امام(ره) می فرماید این خروج از طبیعت انسانیت است. اگر اینها را انسان بیاورد در محیط زندگی خودش، خیلی از این کدورت ها و گله ها و شکایت ها و سردی ها و سستی ها، رخت بر می بندد.

اینکه مرحوم آقای بهجت وقتی او گفت من یک عمره ای برایت انجام دادم، می فرمایند که از آن تاریخ من در همه دعاها او را یاد می کنم و فراموشش نمی کنم، یعنی فطرت اصلیه ثابته توحیدیه الهیه مرحوم آقای بهجت کار می کند، اقتضای محجوب نبودن فطرت اصلیه این است، اتوماتیک این کار را انجام می دهد، اگر انجام نداد، گرفتار است.

لذا همین انقلاب اسلامی که الان در چهل سالگی انقلاب هستیم، آنهایی که نسبت به امام(ره) ناسپاسی می کنند، نسبت به مقام معظم رهبری ناسپاسی می کنند، نسبت به این برکات انقلاب ناسپاسی می کنند، کنایه می زنند، شما روبنایی را می بینید، اما این رو بنا است، اشکال در زیر بنا است، فطرت توحیدی اینها آسیب دیده است، یعنی در حجاب قرار گرفته است و الا آن فطرت ثابت است.

اگر کسی فطرتش کار کند، در حجاب نباشد، این آثار و برکات را می بیند که چه بود و چه شد. تمام هستی خودشان را مثل یک شمعی که می سوزد و آب می شود و دیگران از نورش استفاده می کنند، امام(ره) همه دار و ندار خود را داد، مقام معظم رهبری همینطور، شهدای عزیز همینطور، این ناسپاسی برای این است که فطرت درست کار نمی کند.

به خاطر یک عمره در همه دعاها یادش می کند، این همه برکات و این جلساتی که ما دور هم نشستیم و داریم حرف می زنیم و این مطالب رد و بدل می شود، اینها چیزهایی بوده است که سال ها در دوران طاغوت، انتظار ده دوازده نفر را می کشیدند که تشکیل بشود، الان الحمدلله این آثار و برکات هست.

این یک نکته، پس تشکر از کسی که احسانی می کند و خوبی در حق انسان می کند، این مقتضا و از لوازم فطرت مخموره اصلیه ثابته توحیدیه است.

تشکر از خلق از وظایف حتمیه عبودیه سالک است

نکته دومی که باید به آن توجه شود، این است که کسانی که در مسیر قرب الهی قرار دارند، یعنی همه آحاد خصوصا کسانی که در مسیر قرب الهی قرار دارند، مراقبه ای دارند، در سیر و سلوک قرار گرفتند، از کلمات اولیای عظیم الشأن الهی و اهل معرفت، استفاده می شود که تشکر در برابر احسان خلق، از وظایف حتمیه عبودیه سالک است، که اگر این آسیب ببیند، طی قرب الهی اش و طی طریق قرب حضرت حق، آسیب می بیند، یا متوقف می شود و یا عقب گرد می کند. اینها در روایات بیان شده است.

یک بیان هست که به عنوان روایت معروف است، اما روایت نیست بلکه مستفاد از روایات است، این مضمون روایات است اما در بین ما به عنوان روایت معروف شده است «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» اگر کسی از مخلوق تشکر نکند، از خدا تشکر نکرده است. این مضمون روایات است. روایت این است از رسول خدا(ص) نقل شده مَنْ لَمْ یَشْکُرِ النَّاسَ‏ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ جَلَّ وَ عَز، اگر کسی از خلق و از مردم، تشکر نکند، از خدا تشکر نکرده است.

وقتی ما روایات را نگاه می کنیم، به دو دسته تقسیم می شود. یک دسته از روایات توصیه به تشکر از خلق است و برکات تشکر از خلق در سیر عبودی است. یک دسته از روایات هم مربوط به آثار سوء تشکر نکردن از خلق خداست.

روایتی از امام صادق(ع) هست که می فرماید مِنْ‏ حَقِ‏ الشُّکْرِ لِلَّهِ أَنْ تَشْکُرَ مَنْ أَجْرَى تِلْکَ النِّعْمَهَ عَلَى یَدِه‏ کسی که حق شکرگذاری نسبت به حضرت حق را می خواهد انجام دهد، (راهش) این است که تشکر کند از کسی که این نعمت الهی به دست او جاری شده و به او رسیده است.

پدر، فیض وجود از طریق او به ما رسیده است. مادر، همینطور. لیوان آبی کسی دست شما می دهد، این رفع عطش و این نعمت از دست او به شما رسیده و شما سیراب شدید. معلم، استاد، مطالبی را مطرح می کند، معارفی را نقل می کند، اینها از طریق اوست که به شما می رسد. روی این کلمه مَنْ أَجْرَى تِلْکَ النِّعْمَهَ عَلَى یَدِه خوب دقت کنید.

یعنی برای این خلق، شما استقلال قائل نشوید، این خلق هم که واسطه است، حتی انبیا و اولیای الهی، اینها وسائط فیض هستند، از اینها تشکر کنید اما به این عنوان مَنْ أَجْرَى تِلْکَ النِّعْمَهَ عَلَى یَدِه، خدا نعمت را به دست او جاری کرده است، صاحب نعمت و کسی که نعمت را داده است، حضرت حق است و باید به او توجه داشته باشیم و یکی از گرفتاری های ما همین است که این وسائط را می بینیم، مبدأ نعمت را مشاهده نمی کنیم، پس مِنْ‏ حَقِ‏ الشُّکْرِ لِلَّهِ أَنْ تَشْکُرَ مَنْ أَجْرَى تِلْکَ النِّعْمَهَ عَلَى یَدِه.

اگر کسی آمد و از این وسائط تشکر نکرد، حق شکر را انجام نداده است. اما اگر آمد و تشکر کرد و به آن استقلال داد، و به عنوان مجرا که خدا او را محل و طریق رساندن نعمت قرار داده است، نگاه نکرد و استقلال به او داد، نه تنها شکر نعمت نکرده است، بلکه کفران نعمت کرده است.

اگر کسی تشکر نکرد وزر و وبال دامن‌گیرش می‌شود

یک روایتی را در بخش دوم که عرض کردیم، اگر کسی تشکر نکند، وزر و وبالی دامن گیر او می شود، روایت را عرض کنیم و بعد جریان را عرض بکنم. روایت را مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه نقل می کند. ما از قیامت محجوبیم، در پرده هستیم، پیغمبر خدا(ص) که همه عوالم غیب و شهود، مشهودش است، او دارد خبر می دهد و پرده برداری می کند.

ببینید وقتی تشکر نکردی، خانم شما زحمت کشیده و ظرف غذا آورده، تشکر نکردی، یا مرد خانه بیرون خانه زحمت کشیده، تشکر نکردی، چه می شود و چه اتفاقی می افتد؟ ظاهرش این است که هیچ اتفاقی نمی افتد، چون ما محجوبیم اما پیغمبر(ص) می گوید نه بلکه غوغایی پیدا می شود. قَالَ النَّبِیُّ(ص)‏ یُؤْتَى الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَیُوقَفُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَأْمُرُ بِهِ‏ إِلَى‏ النَّارِ- فَیَقُولُ أَیْ رَبِّ أَمَرْتَ بِی إِلَى النَّارِ- وَ قَدْ قَرَأْتُ الْقُرْآنَ- فَیَقُولُ اللَّهُ أَیْ عَبْدِی إِنِّی قَدْ أَنْعَمْتُ عَلَیْکَ وَ لَمْ تَشْکُرْ نِعْمَتِی فَیَقُولُ أَیْ رَبِّ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ بِکَذَا وَ شَکَرْتُکَ بِکَذَا وَ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ بِکَذَا وَ شَکَرْتُکَ بِکَذَا فَلَا یَزَالُ یُحْصِی النِّعْمَهَ وَ یُعَدِّدُ الشُّکْرَ فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى صَدَقْتَ عَبْدِی إِلَّا أَنَّکَ لَمْ تَشْکُرْ مَنْ أَجْرَیْتُ لَکَ (النِّعْمَهَ عَلَى یَدَیْهِ) وَ إِنِّی قَدْ آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی أَنْ لَا أَقْبَلَ شُکْرَ عَبْدٍ لِنِعْمَهٍ أَنْعَمْتُهَا عَلَیْهِ حَتَّى یَشْکُرَ مَنْ سَاقَهَا مِنْ خَلْقِی إِلَیْه‏.

یُؤْتَى الْعَبْدُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ روز قیامت بنده را می آورند، فَیُوقَفُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ در پیشگاه الهی حاضرش می کنند، فَیَأْمُرُ بِهِ‏ إِلَى‏ النَّارِ خداوند فرمان می دهد که او را داخل آتش جهنم ببرید، فَیَقُولُ أَیْ رَبِّ أَمَرْتَ بِی إِلَى النَّارِ وَ قَدْ قَرَأْتُ الْقُرْآنَ می گوید خدایا تو دستور دادی که من را به آتش ببرند، در حالی که من در عالم دنیا قرآن تلاوت می کردم، معلوم است این شخص اهل قرآن بوده و قرآن می خواند، پیغمبر(ص) می فرماید خدا هم تصدیقش می کند فَیَقُولُ اللَّهُ أَیْ عَبْدِی بله قران می خواندی درست است، إِنِّی قَدْ أَنْعَمْتُ عَلَیْکَ وَ لَمْ تَشْکُرْ نِعْمَتِی‏ اینکه من دستور دادم تو را ببرند در آتش برای این است که من به تو نعمتی دادم اما تو شکر نعمت من را انجام ندادی، تشکر نکردی.

اینجا من یک نکته ای را عرض بکنم، فرق نمی کند اگر شما در جایگاه پدر یا مادر هستی، فرزند شما یک لیوان آب دست شما داد، تشکر نکنی این وزر و وبال دامن انسان را می گیرد، فَیَقُولُ أَیْ رَبِّ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ بِکَذَا خدایا فلان نعمت را به من دادی، وَ شَکَرْتُکَ بِکَذَا من هم فلان شکر را انجام دادم، وَ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ بِکَذَا وَ شَکَرْتُکَ بِکَذَا فلان نعمت را ادی و آن را هم تشکر کردم و شکرگذاری کردم، فَلَا یَزَالُ یُحْصِی النِّعْمَهَ وَ یُعَدِّدُ الشُّکْرَ پیوسته همینطور این بنده، نعمت هایی را که خدا به او داده است، ذکر می کند و دنباله اش را هم می گوید که آن نعمت، شکرش هم فلان چیز بود، کدام نعمت بود که من شکر نکردم که فرمان دادی من را داخل آتش ببرند، فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى صَدَقْتَ عَبْدِی بنده من درست گفتی، شکر نعمت هایی را که من به تو دادم، درست به جا آوردی، ببینید هم اهل قرآن بوده و هم شکر نعمت ها را انجام داده، اما باز فرمان آمده برو به آتش، إِلَّا أَنَّکَ لَمْ تَشْکُرْ مَنْ أَجْرَیْتُ لَکَ النِّعْمَهَ عَلَى یَدَیْهِ بله تو تشکرها را کردی، شکرگذاری ها را کردی، اما تشکر از آن کسی که من نعمت را از دست او به تو رساندم یعنی آن واسطه، از او تشکر نکردی، وَ إِنِّی قَدْ آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی خدا می فرماید که من بر خودم عهد کردم، أَنْ لَا أَقْبَلَ شُکْرَ عَبْدٍ لِنِعْمَهٍ أَنْعَمْتُهَا عَلَیْهِ که شکر بنده خودم که نعمت به او دادم را از او قبول نکنم، حَتَّى یَشْکُرَ مَنْ سَاقَهَا مِنْ خَلْقِی إِلَیْه‏ تا اینکه این بنده از آن کسی که این نعمت را از طریق او به او سوق دادم، تشکر کند.  یعنی آب را فرزند شما، دست شما می دهد، می گویی خدایا شکرت، اما از این بچه تشکر نمی کنید، این شکر را نمی پذیرد حَتَّى یَشْکُرَ مَنْ سَاقَهَا مِنْ خَلْقِی إِلَیْه.

ماجرایی درس‌آموز از شاگرد عرفانی علامه طباطبایی(ره) 

بعد از فوت آیت الله پهلوانی، جلساتی که ما با فقیه عارف آیت الله سید عبدالله جعفری تهرانی از برجسته ترین شاگردان علامه طباطبایی در همه ابعاد ابعاد بودند، داشتیم، یک روز ایشان بعد از جلسه، از منزل مرحوم پهلوانی که بعد از فوتشان جلسه آنجا برگزار می شد، همین که آمدیم داخل کوچه ایشان به بنده فرمودند که شما دسترسی به آقای مهدوی کنی دارید یا نه، آن موقع آقای مهدوی کنی رئیس مجلس خبرگان بود، مرحوم آیت الله جعفری هم حدود ۸۷ سال سنشان بود، عرض کردم بله دسترسی داریم، کاری هست بفرمایید، فرمودند من مشغول محاسبه بودم، یک دفعه یادم افتاد که شصت سال قبل که وقتی پدر من از دنیا رفت، جنازه ایشان را در یک روز زمستانی از تهران آوردیم قم، هشت نفر همراه جنازه بودند، چون طول کشید، بعد از ظهر که این جنازه دفن شد و اینها، غروب شد، با امکانات آن روز، این هشت مهمان ما نتوانستند برگردند تهران، آیت الله مهدوی کنی آن شب دم پختکی درست کرده بود که از این هشت مهمان ما پذیرایی کند، من یادم نیست که آن شب از ایشان تشکر کردم یا نه، ترس این را دارم که تشکر نکرده باشم و این وزر و وبال قیامت من بشود.

ایشان این را گفتند و به اتفاقشان رفتیم منزل ایشان و ما هم آمدیم خانه، بنده که آمدم تهران، زنگ زدم به آیت الله مهدوی کنی و عرض کردم که یک مطلبی هست، آیت الله جعفری گفتند من به شما بگویم، وقتی جریان را من پای تلفن برای ایشان نقل کردم، ایشان ریخت به هم، فرمودند چه وزری، چه وبالی (اینهایی که عرض می کنم عین عبارات آیت الله مهدوی کنی است) ایشان استاد من بوده و من شاگرد ایشان بودم. (تا آن موقع ایشان نگفته بودند که من استاد آقای مهدوی هستم) من وظیفه شاگردی ام را انجام دادم، تلفن را بدید تا من به ایشان زنگ بزنم. تماس گرفتند با آقای جعفری و بعد من هفته آینده که قم رفتم، (عزیزان خوب دقت کنید ببینید مراقبه ها چطوری است) دیدم ایشان خیلی ناراحت است و با ما گرم نیست، گفتم حاج آقا چیزی پیش آمده؟ فرمودند بله، من به شما گفتم دم پختک، نمی خواستم شما به آقای مهدوی بگویید دم پختک، شما باید به ایشان می گفتی آن پذیرایی ای که شما کردید، نکند یک وقت شما دم پختک گفته باشید و ایشان ناراحت شده باشد. گفتم نه آقا و من شوخی کردم گفتم آقا لطفش به همان دم پختک است!

یک سال قبل فوتشان ما ایشان را بردیم بیمارستان میلاد، همان روزی که رفتیم، (آقای مهدوی دو سال بود که می فرمودند که من می خواهم خدمت ایشان برسم و ایشان هم قبول نمی کرد، هر بار هم که می پرسیدم، ایشان می فرمودند که آقای مهدوی عنوان دارد، اگر بیاید پیش من، مردم فکر می کنند من کسی هستم، من هیچ چیز نیستم) در بیمارستان فرمودند که فلانی اینجا عیبی ندارد به آقای مهدوی بگویید بیاید من حضورا از ایشان حلالیت بطلبم اگر تشکر نکردم. ببینید می گوید برای شصت سال قبل فکر کردم، که نشان می دهد اینها دائما در حال محاسبه بودند. شک دارد، نکند من فراموش کرده باشم تشکر کنم آن وقت این وزر و وبال من در روز قیامت بشود.

حالا اینجا روایات دیگری هم هست که روایات خیلی مهمی است، چون یک بحثی اینجا مطرح است که از آفات این بحث است، وقتی ما می گوییم از خلق خدا باید تشکر کرد، این آفت در ذهن انسان می آید که چرا فلانی از ما تشکر نکرد، لذا آن طرفش هم در متون دینی داریم که شما هیچ انتظار و توقع تشکر از دیگران نباید داشته باشیم که اگر عمری بود جلسه بعد عرض خواهیم کرد.

 

لینک کوتاه شده صفحه:

https://kanoonnokhbeh.ir/?p=3139

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست