مقام اصحاب سید الشهدا

متن سخرانی محرم‌الحرام ۱۴۴۳، مقام اصحاب سیدالشهدا «شب پنجم»

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلحَمدُ للهِ الَّذی هَدانا سُبُلَ السَّلام و نَهانا عَنِ التِّباعِ خُطُواتِ الشَّیطان، وَالصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلی اَفضَلِ مَن دَعا إِلی سَبیلِ ربِّه بِالحِکمهِ وَ المَوعِظَهِ الحَسَنَه، سَیِّدَنا وَ نَبیَنا أَبِی القاسِم المُصطَفی مُحَمَّد صَلَّی اللهُ عَلیهِ و عَلی اَهلِ بَیتِه، اَلطَّیِّبینَ الطّاهِرینَ المَعصومینَ المُکَرَّمین، وَاللَّعنُ الدّائِم عَلی اَعدائِهم اَجمَعین مِن الآن إِلی قِیامِ یَومِ الدّین.

یا بَقیهَ اللّه آجَرَکَ اللّه فِی مُصیبَهِ جَدِّکَ الحُسَین صَلَواتُ اللّه وَ سَلامُهُ عَلیه.

اللَّهُمَّ اجعَل جَمیعَ اُمَّتِکَ الاِسلامیَّه فی اَنحاءِ العالَم سِیَّما حُضّارَ هذَا المَجلِس فی دِرعِکَ الحَصِینَهِ الَّتِی تَجعَلُ فِیهَا مَن تُرِیدُ.

خلاصه‌ی مباحث شب گذشته

محور بحث ما مقام اصحاب بود. عرض کردیم که یکی از از اصحاب باوفای سالار شهیدان کربلا، محمد بن عبدالله بن جعفر طیار است. از این شهید بزرگوار به غیر از یک رجز مختصر، هیچ کلمه‌ای نقل نشده است. عرض شد که همین رجز مختصر، انبوهی از معارف بلند توحیدی و هدایت‌های راه‌گشا است. رجز محمد بن عبدالله بن جعفر طیار این‌گونه آغاز می‌شود: «أَشْکُو إِلَى اللَّهِ مِنَ الْعُدْوَانِ، فَعَالَ قَوْمٍ فِی الرَّدَى عُمْیَانٍ»[۱]. در رابطه با شکایت به حضرت حق و شکایت از حضرت حق مطالبی بیان شد. بحث شکایت ممدوح و شکایت مذموم و اینکه منتهای هر شکوایی ذات اقدس ربوبی است، شب قبل خدمت عزیزان عرض شد.

یکی از موارد شکایت محمد بن عبدالله که به حضرت حق شکایت می‌کند این است که سپاه دشمن و کسانی که مقابل حضرت سیدالشهدا صلوات الله و سلامه علیه ایستادگی می‌کنند، کسانی هستند که به پستی کوری گرفتار شده‌اند «فِی الرَّدَى عُمْیَانٍ». «عُمْیَان» یعنی همین کوری. در شب قبل عرض کردیم کسانی که در جبهه‌ی دشمن بودند از بینایی ظاهری برخوردار بودند؛ یعنی این‌ها کور نبودند. دلیلش هم این است که فردی مثل حرمله تیر را در هر جایی که هدف دارد به هدف می‌نشاند؛ یک‌بار به گلوی نازنین علی‌اصغر سلام الله علیه و یک‌بار هم به سینه‌ی اباعبدالله. پس این‌ها از بینایی ظاهری برخوردار بودند. این «عُمْیَانٍ» که جناب محمد بن عبدالله دارد، ریشه‌ی قرآنی دارد. در شب قبل عرض کردیم که کوری دو قسم است: کوری ظاهری و کوری باطنی. تا این‌جا را در شب قبل بحث کردیم و آیاتش هم مطرح شد.

قیامت ظرف ظهور حقایق

یکی از مباحث مهمی که در باب قیامت مطرح است این است که عالم قیامت ظرف ظهور است؛ ظهور حقایق. عالم قیامت ظرف حدوث نیست، عالم دنیا ظرف حدوث است؛ افعالی را انسان انجام می‌دهد، کارهایی را صورت می‌دهد، حرف‌هایی را می‌زند، قدم می‌زند، این‌ها همه حوادثی است که در عالم دنیا حدوث پیدا می‌کند. یا انسان به صفاتی آراسته می‌شود این‌ها در همین عالم دنیا اتفاق می‌افتد اما این امور ظاهری که در عالم دنیا اتفاق می‌افتد، ظرف ظهورش عالم قیامت است، حقیقت این‌ها در عالم قیامت آشکار می‌شود؛ لذا حضرت امام رضوان الله تعالی علیه یک بیانی دارند، می‌فرمایند که چهره‌های بعضی از انسان‌ها در عالم قیامت به گونه‌ای است که خوک و میمون خیلی زیباتر از این افراد هستند. یک بیانی هم دارند که بعضی از افراد ترکیبی از حیوانات مختلف را دارند، در عالم قیامت به این شکل ظهور پیدا می‌کند.

یکی از آن چیزهایی که در عالم قیامت ظهور پیدا می‌کند، همین کوری باطنی در عالم دنیاست. لذا در قرآن می‌فرماید که «مَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَىٰ فَهُوَ فِی الْآخِرَهِ أَعْمَىٰ»[۲]؛ آن کسی که در عالم دنیا کور است، در عالم آخرت هم کور خواهد بود. این کوری مربوط به کوری باطنی است و الا کسانی که روشن‌دل هستند، در عالم دنیا بینایی ظاهری ندارند، این‌ها اگر اهل توحید، اهل دیانت و اهل تهذیب باشند، در عالم آخرت بینا حضور پیدا می‌کنند.

ببینیم منشا این کوری باطنی چیست. منشا همان امری است که در شب قبل عرض کردم، نگاه ما به عالم دنیا. نگاه ما به عالم دنیا اگر «فِیهِ یُنظَر» باشد، یعنی به دنیا نگاه کنیم، وجود مقدس امیرالمومنین صلوات الله و سلامه علیه در نهج‌البلاغه می‌فرماید انسان را کور می‌کند. اگر نگاه ما به عالم دنیا «بِهِ یُنظَر» باشد، یعنی به سبب دنیا نگاه کنیم، دنیا یک ابزار و وسیله ای برای نظر و نگاه باشد، «بَصَّرَتْهُ»؛ انسان را بینا می‌کند، بصیرت به انسان می‌دهد.[۳]

ذات اقدس ربوبی در قرآن از این حقیقت پرده‌برداری کرده است چون ما محجوب هستیم؛ «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ، لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»[۴]. ما چون از آن حقایق باطنی محروم هستیم، دیده‌ی دل ما بینا نیست لذا ذات اقدس ربوبی در قرآن و انبیا و اولیایش برای ما پرده‌هایی را کنار زده‌اند، حقایقی را برای ما آشکار کرده‌اند، خبر داده‌اند.

کوری باطنی، نتیجه‌ی بی‌اعتنایی به آیات الهی

قیامت که می‌شود کسانی که به آیات الهی در این عالم بی‌اعتنایی کردند، بی‌توجهی کردند -شما از ابتدای قرآن تا انتهای قرآن یک بار قرآن را با این دید نگاه کنید؛ یعنی همین‌طور ورق بزنید آیات را ببینید، ببینید به کدام آیه بی‌اعتنایی کرده‌اید، بی‌مهری کرده‌اید، کدام آیه در زندگی شما پیاده شده است- کسانی که آیات قرآن را در ماه رمضان، در غیر ماه رمضان می‌خوانند اما فقط خواندن است، عملی در کار نیست، بی‌اعتنا به این آیات هستند؛ امر به معروف هست، بی‌اعتنا است؛ خدمت به والدین است، بی‌اعتنا است؛ ظلم به مردم است، بی‌اعتنا است؛ مسئولیت‌پذیری است، بی‌اعتنا است؛ ولایت است، به آن بی‌اعتنا است؛ این‌ها در عالم قیامت قرآن خبر می‌دهد «نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ»؛ این‌ها در عالم دنیا بینا هستند اما در عالم قیامت کور محشور خواهند شد. وقتی می‌بینند نمی‌بینند [و] کور محشور شده‌اند، ذات اقدس ربوبی را مورد خطاب قرار می‌دهند، «قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَىٰ وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا». خوب به این آیات قرآن دقت کنید! «لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَىٰ وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا». این «بَصِیرًا» همان بصیرت ظاهری است. خدایا من در دنیا بینا بودم، می‌دیدم اما الآن که عالم آخرت شده است من کور محشور شده‌ام؛ «لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَىٰ وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا». ذات اقدس ربوبی پاسخ این‌ها را این‌گونه می‌دهد -این آیه را ما با خودمان تطبیق بدهیم- «کَذَٰلِکَ أَتَتْکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَکَذَٰلِکَ الْیَوْمَ تُنْسَىٰ»[۵]؛ چون آیات ما آمد «أَتَتْکَ آیَاتُنَا»، شما چه کار کردید؟ با این آیات چه معامله‌ای انجام دادید؟ «َنَسِیتَهَا» از کنار این‌ها رد شدید. خب یک آدمی که ترتیب اثر نمی‌دهد، توجهی نمی‌کند مثل یک آدم نابینا می‌ماند که چیزی از این آیات نمی‌بیند. این حقیقت که همان کوری باطنی است، در عالم آخرت ظهور پیدا می‌کند و انسان کور محشور خواهد شد.

رنج کوری عالم آخرت هم مثل کوری عالم دنیا نیست. در همین آتشی که نسبت به جهنم مطرح است، وقتی می‌گویند آتش جهنم، ما خیال می‌کنیم همین آتش دنیا است. نه، این‌گونه نیست! در روایات تا آن مقداری که ظرفیت بشری و ظرفیت عالم دنیا امکان داشته است، این را باز کرده‌اند. حالا در عالم مثال «أَسْوَد مِنَ الْقَار»[۶] از قیر سیاه‌تر است. آتش دنیا نور دارد اما آتش قیامت نور ندارد. «أَسْوَد مِنَ الْقَار»؛ از قیر سیاه‌تر است. کوری عالم آخرت هم با کوری عالم دنیا فرق می‌کند. معلوم می‌شود که یک رنج غیرقابل جبرانی نصیب چنین انسان‌هایی می‌شود که از حضرت حق سوال می‌کنند: «لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمَىٰ وَقَدْ کُنْتُ بَصِیرًا». این آیه از آن آیاتی است که تکان‌دهنده است.

این کسانی که محمد بن عبدالله بن جعفر طیار در میدان جنگ، لحظاتی قبل از شهادت، این‌ها را توصیف می‌کند و شکایت می‌کند به حضرت حق، این‌ها اینگونه‌اند: «فَعَالَ قَوْمٍ فِی الرَّدَى عُمْیَانٍ»؛ این‌ها کور باطن هستند. این کوری باطنی آن‌ها را محمد بن عبدالله است که می‌بیند. او می‌بیند و از این بینایی خودش نسبت به این کوری خبر می‌دهد که این‌ها کور باطن هستند و الا دیده‌ی ظاهری این‌ها می‌دید.

البته یک بحثی را ما قبلا داشتیم که شهدای کربلا همه‌شان از اولیای الهی هستند، این مسئله در زیارتشان تصریح شده است و همه‌شان به برکت وجود مقدس حضرت سیدالشهدا اهل شهود شدند. البته بعضی از این‌ها مثل حبیب و بعضی از شهدای دیگر، این‌ها اهل شهود بودند و حجاب‌ها را دریده بودند؛ حجاب‌های ظلمانی و بعضی حتی حجاب‌های نورانی که آن بحثش مفصل است. اما در شب عاشورا وقتی که حضرت فرمودند که حالا بروید، این‌ها بعد از اینکه اظهار وفاداری کردند و گفتند می‌مانیم، (این خیلی عجیب است!) این که معروف است حضرت جای این‌ها را نشان داد، این دقیق نیست؛ حضرت جای تک‌تک آن‌ها را نشان داد -چون خود شهدا دارای مراتبند- جای تک‌تک‌شان را حضرت نشان داد. بعد در تاریخ هم هست که این‌ها برای رسیدن به آن جایی که حضرت به ایشان نشان داده است از تیرها و نیزه‌ها استقبال می‌کردند.

بینایی ظاهری ابزاری برای دستیابی به بینایی باطنی

اینکه محمد بن عبدالله ابن جعفر طیار می‌فرماید که این‌ها کور باطنی هستند؛ خدا مرحوم آیت‌الله آقا شیخ مرتضی حائری رضوان الله تعالی علیه را رحمت کند. مرحوم آقا شیخ مرتضی دو جریان را نقل می‌کند، هر دو هم خواب و رویای صادقی است که خود مرحوم آقا شیخ مرتضی دیده بودند. مرحوم آقا شیخ مرتضی پسر مرحوم آیت‌الله موسس، مرحوم آیت الله حائری، است و رابطه‌ی خاصی هم با مرحوم علامه طباطبایی ایشان داشتند.

مرحوم حاج آقا مرتضی می‌فرمایند که من در خواب یکی از آقایان را دیدم که نابینا است با این که در عالم دنیا او بینا بود؛ وقتی از دنیا رفته بود، دیدم چشمش نمی‌بیند. می‌فرماید بعد به رساله‌ی مناسک مرحوم آیت‌الله بروجردی رضوان الله تعالی علیه مراجعه کردم. دیدم در آن‌جا مرحوم آقای بروجردی آورده‌اند که در روایت است کسی که واجب الحج می‌شود و به حج مشرف نمی‌شود، کور و به دین نصرانی یا یهودی محشور خواهد شد. بعد که دقت کردم دیدم این آقا به حج مشرف نشده است.

بعد می‌گوید یک خانمی‌ بود، کلفتی بود به نام ننه بلقیس که در خانه‌ی ما کار می‌کرد؛ یکی از چشم‌های او نابینا بود. می‌گوید از دنیا که رفت خواب ایشان را دیدم، دیدم هر دو چشمش بیناست.

پس این بینایی ظاهری، یکی از نعمت‌های الهی است؛ این ابزاری است برای آن بینایی باطنی. اگر از این بینایی ظاهری استفاده‌ی حرام کنیم، در عالم آخرت کور محشور می‌شویم «نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ أَعْمَىٰ». این هم یکی از توصیفاتی که محمد بن عبدالله بن جعفر طیار دارد.

تحریف؛ یکی از مشکلات فراروی انقلاب

توصیف دیگری می‌کند که درد امروز جوامع دینی ما، همین مسئله است. یکی از مشکلاتی که فراروی انقلاب ما هست هم، همین مسئله است که باید به شدت مراقبت بشود. محمد بن عبدالله می‌گوید که این‌ها کسانی هستند که «قَدْ بَدَّلُوا مَعَالِمَ الْقُرْآنِ، وَ مُحْکَمَ التَّنْزِیلِ وَ التِّبْیَانِ» -محمد بن عبدالله این‌ها را در میدان جنگ می‌گوید- می‌گوید این‌ها کسانی هستند که مَعلَم‌ها را -مَعلَم آن نشانه‌ها است. نشانه، چیزی است که انسان راه را گم نکند. اگر الآن شما می‌خواهید به سمت قم بروید، تابلوهایی هست، این‌ها معلم است. جمعش می‌شود معالم. این‌ها را اگر بردارند، شما راه را گم می‌کنید؛ به جای اینکه به سمت قم بروید، به سمت ساوه می‌روید- می‌گوید این‌ها آمدند چه کار کردند؟ نشانه‌های قرآن را تبدیل کردند؛ یعنی تحریف کردند.

تحریف دو قسم است یا این تحریف، تحریف لفظی است که در تحریف لفظی یا یک کلمه‌ای را حذف می‌کنند [یا] یک کلمه‌ای را اضافه می‌کنند یا اینکه کلمات را جابه‌جا می‌کنند. «قَدْ بَدَّلُوا مَعَالِمَ الْقُرْآنِ». خب این‌ها آیا قرآن را عوض کردند؟ نه! نه کلماتی از قرآن حذف شد، نه کلماتی به قرآن اضافه شد و نه کلماتی از قرآن جابه‌جا شد؛ پس تحریف لفظی در کار نبوده است. آن تحریفی که محمد بن عبدالله آن را می‌خواهد به دیگران بفهماند، تحریف معنوی است؛ تأویلات؛ آیات قرآن را معانی خیلی دور کردن. این چیزی است که الآن ما در زمان خودمان هم می‌بینیم؛ قانون اساسی ما موجود است، مذاکرات مجلس خبرگان موجود است، زحمتی هم ندارد انسان مراجعه کند، اسناد همه‌ی این‌ها در دسترس است، در دسترس همه است اما شما می‌بینید وقتی با بعضی از جوان‌ها انسان صحبت می‌کند، می‌گویند ولایت فقیه یعنی ولایت بر صغار یا از ولایت فقیه به عنوان دیکتاتور یاد می‌کنند. این همان تحریف است؛ تحریف معنوی. آیات قرآن را به یک شکل خاصی که مقصودشان هست معنا کردن. می‌گوید این‌ها آمدند این کار را کردند. در باب امامت تحریف کردند، در بابت خلاف تحریف کردند، در رابطه با آیه‌ی غدیر، آیه‌ی ولایت تحریف کردند اما همه‌ی این تحریف‌ها، تحریف‌های معنوی بود نه تحریم‌های لفظی. ولایت و امامت را به معنای دوستی آمدند معنا کردند «قَدْ بَدَّلُوا مَعَالِمَ الْقُرْآنِ، وَ مُحْکَمَ التَّنْزِیلِ وَ التِّبْیَانِ». حالا این‌جا باز مطالبی هست اگر عمری باقی باشد، ان‌شاءالله عرض خواهیم کرد.

 

[۱] مناقب آل ابی‌طالب علیه السلام، جلد ۴، صفحه‌ی ۱۰۶

[۲] سوره‌ی اسراء، آیه‌ی ۷۲

[۳] «مَنْ أَبْصَرَ بِهَا بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ أَبْصَرَ إِلَیْهَا أَعْمَتْهُ»؛ نهج‌البلاغه، خطبه‌ی ۸۲

[۴] سوره‌ی تکاثر، آیات ۵ و ۶

[۵] سوره‌ی طه، آیات ۱۲۴ تا ۱۲۶

[۶]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست